سقراط

وقتی موعد اعدام سقراط فیلسوف بزرگ رسید، زنش را دید که داشت گریه می‌کرد نزدیکش شد و پرسید: “چه چیزی باعث گریه ات شده عزیزم؟” زن در حالی که گریه می‌کرد گفت: “ظالمانه کشته خواهی شد.” سقراط گفت: “یعنی اگر عادلانه کشته می‌شدم گریه نمی‌کردی؟" ‏زن گفت: منظورم اینست که بیگناه کشته می شوی. سقراط گفت: یعنی دوست داشتی گناهکار باشم؟ زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت:
“الهی زیر گل بری که موقع مردن هم دست از فلسفه و منطق برنمی‌داری
دیدگاه ها (۰)

در اين ساعات باقيمانده تا پایان سال صميمانه و خالصانه ، نشاط و سرزندگی فزونتر جنابعالی و خانواده محترم را در سال جدید از درگاه ايزد منان مسئلت دارم. پیشاپیش سال نو مبارک

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ

نرم نرمک می رسد اینک بهار

عید

چند پارتی(جونگ کوک/ات)part3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط